منبع:www.x-shobhe.com
ایکس - شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (نکتهها – به قلم شما) ع. چینیچیان:
مدتهاست که مباحثی پیرامون «تحریفهای عاشورا»، موضوع بحث محافل مختلف علمی و غیر علمی میباشد و البته برخی نیز با اشاره به چند تحریف احساسی، همه مجالس را زیر سؤال میبرند و یا حتی مسخره میکنند! اما امروز، با تحریفهایی ریشهایتر و خطرناکتر از گذشته، در تبیین نهضت امام حسین علیهالسلام مواجه هستیم.
تحریف، هر چه که باشد و به هر مقدار که باشد، مذموم و مضر و ظلم به یک "حقیقت" و مخاطبین آن است، به ویژه اگر در کلام یا سنّت خدا و رسول و اهل بیت علیهم السلام.
گاهی تحریفهایی در اشعار و سخنان برخی از مداحان و روضهخوانها، در مجالسی که به نام و برای بزرگداشت اهل عصمت علیهم السلام [به ویژه عزاداری در مصیبتهای ابا عبدالله الحسین علیهالسلام] شنیده میشود که البته به شدت مورد اعتراض علما، اندیشمندان، فقها و صاحبنظران قرار گرفته است و حق هم همین است. از بیانات استاد شهید، آیت الله مطهری (مندرج در کتاب تحریفهای عاشورا) گرفته، تا تذکرات مراجع محترم تقلید و ...؛ بسیاری نیز چنان سوء استفاده و ضد تبلیغ کرده و میکنند که گویا در این مجالس، به جز تحریفات، مطلب دیگری بیان نمیشود.
اما در هر حال، اکنون دورهی آن که یکی بگوید: لیلا (ع) در کربلا چنان کرد و دیگری بگوید: اصلاً آن بزرگوار در کربلا حضور نداشتند – یا یکی بگوید: حضرت عباس علیهالسلام در روز عاشورا سه هزار نفر را کشت و دیگری بگوید: دقیقهای یک نفر هم کشته باشد، این تعداد نمیشود – یا یکی بگوید: انگشت امام را برای انگشتری بریدند، و عالمی بگوید: تحقیق کردم، چنین اتفاقی نیفتاده است و شیعیان باید خوشحال باشند و ...، گذشته است. چرا که این عصر، بیش از هر برههی دیگری، عصر ظهور نهضت حسینی علیهالسلام و صف کشی یزیدیان و حسینیان در مقابل یک دیگر است.
تحریفهای امروزی، کمتر به وقایع و حوادث اتفاقیه اشاره دارد، بلکه بیشتر متوجه "تحریف در ماهیت، اهداف و آموزههای نهضت کربلاست"، یا به قول مقام معظم رهبری، همان "درسها و عبرتهای عاشورا".
به عنوان مثال: اگر حضرت سیدالشهداء علیهالسلام فرمود که برای احیای "امر به معروف و نهی از منکر" قیام کرده است، و گفته شود که معروف «توسعه» و منکر نیز «فقر» است، یک تحریف آشکار و بسیار خطرناک است. تغییر نگاه به نهضت عاشورا، با عینک "جهان بینی مادی" میباشد.
قیام سیدالشهداء علیهالسلام، درس توحید، درس ولایت، درس وحدت حول محور امام (حبلالله)، درس شرافت و عزت انسانی، درس مقابله با ظلم، درس هیهات منّ الذله ... و درس شجاعت، شهامت، جهاد، قتال فیسبیلالله و شهادت بود. درس چگونگی چراغ هدایت و کشتی نجات شدن برای مردمان، به ویژه امت رسول الله صلوات الله علیه و آله بود، درس تمیز حق و باطل و شناخت اسلامی یزیدی و اسلام ناب محمدی (ص) بود.
حال اگر گفته شود: درس عاشورا، "درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین" با دشمنان است، چرا که ایشان با "عمر سعد" مذاکره کرد، تحریف بزرگ و خطرناکی است. مثل این که کسی بگوید: پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، مبعوث شدند تا ابوسفیان را ببخشند یا صلح حدیبیه را امضا کنند!
بله، در جریان یک حرکت حق علیه باطل، دعوت هست - موعظه، نصیحت و مذاکره هم هست – معاهدهی منطقی با حفظ عزت، شرافت و منافع هم هست ...، اما قیام، عدم پذیرش سلطهی کفار و مستکبرین – استقامت (صبر)، مبارزه، جهاد و شهادت هم هست و هر کدام جایی دارد. و بصیرت یعنی این که انسان بداند در چه شرایطی قرار دارد. در موقعیت "شعب ابیطالب" است، یا در موقعیت "خیبر". در موقعیت صلح حدیبیه است، یا فتح مکه و یا کربلا و عاشورا.
البته در نهضت کربلا، مذاکره با امثال عمر سعد لعین و نیز تذکار و موعظه هم بود، اما چنین نیست که گفته شود: "ایشان خیمه زد تا با عمر سعد مذاکره کند و این درس کربلاست!"؛ دست کم آرایش و چینش خیمهها نشان میدهد که برای موقعیت جنگی و ممانعت هر چه بیشتر از نفوذ دشمن و تعرض برپا شده است و نه برای مذاکره با عمر سعد.
در حال امروزه تحریفها بسیار ریشهایتر و به مراتب خطرناکتر است، چرا که در اصل "شناخت" و نیز "نوع نگاه" در پیروان و پویندگان آن راه، ایجاد اعوجاج میکند.
دقت کنیم که هم "صفین" گذشته است و هم "عاشورا"؛ اما هر دو جریان ادامه دارد. در موقعیت "صفین" جنگ با حیله پیروز شد، قرآنها سر نیزه رفت و یاران امیرالمؤمنین علیه السلام فریب خوردند؛ اما در کربلا قرآن به مسلخ کشانده شد. حالا اگر در تبیین نهضت امام حسین علیهالسلام برای ادامه دهندگان آن راه، شرایط صفینی توصیف شود، تحریف بزرگی صورت گرفته است. پس مراقب باشیم که در موقعیت کربلا، صفینی نگردیم.